جدول جو
جدول جو

معنی چاه سیماب - جستجوی لغت در جدول جو

چاه سیماب
(هَِ)
کنایه از چاهی که از آنجا سیماب (جیوه، زیبق) برمی آید. (از آنندراج) :
شهسواری از بر ما گشت عنان گردان که شد
چاه سیماب، آستین از اشک بی آرام ما.
فطرت (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه سیما
تصویر ماه سیما
(دخترانه)
ماه (فارسی) + سیما (عربی) آنکه سیما و چهره او چون ماه زیباست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چشمه سیماب
تصویر چشمه سیماب
کنایه از خورشید، چشمۀ آفتاب، چشمۀ آتش فشان، چشمۀ خاوری، چشمۀ روز، چشمۀ روشن، چشمۀ سیماب ریز، چشمۀ گرم، چشمۀ نور، چشمۀ نوربخش، چشمۀ هور، آیینۀ آسمان، آیینۀ چرخ، آیینۀ خاوری، بانوی مشرق، بور بیجاده رنگ، تابۀ زر، خسرو سیّارگان، خسرو مشرق، زورق زرّین، سیماب آتشین، شهسوار فلک، عروس چرخ، نیّر اعظم، شیرسوار فلک، باشۀ فلک، شاهد روز، شهسوار سپهر، شهسوار گردون، صدف فلک، صدف روز، صدف آتشین، عروس خاوری، عروس روز، عروس فلک، غضبان فلک، یاقوت زرد، زرّین ترنج، زرّین کاسه
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ مَ / مِ یِ)
کنایه از ماه و آفتاب است. (برهان) (آنندراج). ماه وآفتاب. (ناظم الاطباء). آفتاب عالمتاب. (مجموعۀ مترادفات ص 13) ، کنایه از روز هم هست که عرب ’یوم’ گویند. (برهان). کنایه از روز هم هست. (آنندراج). روز. (ناظم الاطباء). رجوع به چشمۀ سیماب ریز شود، کنایه از کان سیماب. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
منزلگاهی فیمابین نیشابور و ترشیز (کاشمر]. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا
ماه طلعت، آن که سیمای وی مانند ماه باشد، (ناظم الاطباء)، از اسمای محبوب است، (آنندراج)، مه سیما، ماهرخ، ماهرو، ماهروی، ماه چهره:
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را،
حافظ،
به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی
خیال سبزخطی نقش بسته ام جایی،
حافظ،
عبارات مهذبش چون وصال دلبران ماه سیما، (حبیب السیر ص 123)،
دل روشن زهم پاشید آخر چشم صائب را
کتان کی پردۀ آن ماه سیما می تواند شد،
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماه سیما
تصویر ماه سیما
ماه طلعت، ماهرخ، ماه چهره
فرهنگ لغت هوشیار